فهرست مطالب

ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی - سال دهم شماره 36 (پاییز 1393)

فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
سال دهم شماره 36 (پاییز 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/09/28
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مهدی ازهری راد*، محمود طاووسی، رضا افهمی صفحات 11-34

    با وجود پژوهش های گوناگون صورت گرفته در حیطه فرهنگ ایران باستان، تا کنون ارتباط میان عقل و عشق و نسبت میان معرفت های ناشی از این دو،یعنی معرفت حصولییا عقلی و معرفت حضورییا شهودی در ایران پیش از اسلام کمتر مورد توجه قرار گرفته است. درحالی که این موضوع در فلسفه،عرفان و ادبیات و به طورکلی، فرهنگ ایران دوران اسلامیبسیار مهم و مورد توجه بوده و میان آنها در متون گوناگون جلوه های مختلفییافتهاست. این مقاله سعی دارد با کنکاش در گاهان، کهن ترین بخش اوستا، چگونگی ارتباط میان عقل و عشق را در پایه های فکری ایرانیان باستان بررسیکند و با نگاهی ساختارگرایانه به ارتباط میان متون گوناگون، بن مایه این ارتباط را در این متن، ریگ ودا و اندیشه های سهروردی جست وجو نماید. این مقاله آشکار می سازد که به رغم نقش مرکزی خرد در گاهان و کل اوستا، عشق بدون هیچ تزاحمی در کنار آن حضوری محسوس دارد و رابطه مکمل میان آن دو برقرار است.

  • زهرا انصاری، عاطفه جمالی، بدریه زارعی صفحات 35-65

    در این مقاله به منظور نشان دادن اهمیت بازخوانی ادب عامه به مثابه گنجینه ای سرشار از باورها و نمادهای کهن و اساطیری به طورعام وقصه های عامیانه هرمزگان به طور خاص،انگاره اسطوره ای «درخت- مرد» در قصه های عامیانه هرمزگان بررسی و با اشاره به نمودهای متنوع این باور، صورت های مستقیم و غیر مستقیم آن در قصه ها دسته بندی و تحلیل شده است. این پژوهش نشان می دهد که در قصه های عامیانه هرمزگان انگاره اسطوره ای درخت- مردنسبت به انگاره اسطوره ای درخت– زنازبسامدبسیار بالاتری برخوردار است و معمولا به یکی از اشکال چهارگانه ازدواج دختر با درخت، بارور شدن زن به وسیله درخت، باور به حضور دیویا جن مذکر در درخت، وپیکرگردانی درخت-مرد و مرد-درخت نمود می یابد.

  • نرگس باقری *، مصطفی موسوی راد صفحات 67-92

    ویژگی های مشترک زیادی تعدادی از شخصیت های زن در داستان های غزاله علیزاده را شاخص و قابل توجه کرده و از آنها انگاره هایی اسطوره اییا شبه اسطوره ای ساخته است؛ ویژگی های مثبت و منفی شیطانیا فرشته بودن، کودک یا پیر بودن همزمان، برخورداری از قدرت جادوی زنانه، فرزانگی روحانی، مظهر الهام و ارضای معنوی بودن و دیگر ویژگی هایی که برای انگاره های کهن الگویی ذکر شده است. از آنجا که بین نقد اسطوره ای و شیوه روان شناختی ارتباط کاملا نزدیکی وجود داردو کهن الگوها همچون غرایز، بر رفتار انسان تاثیرمی گذارند و به شکل گیری شخصیت کمک می کنند و هر دوی اینها با انگیزه های زیربنایی رفتار انسان سر و کار دارند، در این مقاله با رویکردی انتقادی به تحلیل ویژگی های شخصیت هایزن در آثار علیزادهپرداخته شده است.این پژوهش نشان می دهد که خلق تصاویریکسویه، رمزآلودگی و ناشناختگی، و نابهنجاری در پیوند بین واقعیت و رویا در خلق چهره زنان از جمله پیامدهای توجه نویسنده به نشانه های اسطوره ای است.

    کلیدواژگان: غزاله علیزاده، نقد روانشناختی، نقد اسطوره ای، زنان، کهن الگو
  • فهیمه خراسانی *، حسینعلی قبادی صفحات 93-116

    جست وجوی جاودانگی یکی از مهمترین درون مایه های متن های اسطوره ای است. قهرمان اسطوره به دنبال دستیابی به جاودانگی است و برای رسیدن به این هدف، هستی خود را قربانی می کندوازخواسته های نفسانی خود می گذردو این درست مانندکاری است که کیخسرو در شاهنامه انجام می دهد. این مقاله برآن است که با روش توصیفی–تحلیلی بر پایه نظریه تقلیل پدیدار شناسانه ادموند هوسرل، به بازخوانی مساله بازگشت به اصل در داستان کیخسرو بپردازد. هوسرل معتقد است برای درک واقعی وجود چیزی، باید بی واسطه در مقابل پدیدار آن چیز قرار گرفت و به درکی شهودی از آن رسید. وی برای فهم این امر، نظریه تقلیل را پیشنهاد می کند؛یعنی برای درک یک پدیده باید تمام پیش داوری ها و ادراکات خود را درباره آن پدیده به کناری نهاد و تنها به حقیقت وجودی آن اندیشید. کیخسرو نیز مانند قهرمانان اسطوره ای تمام حجاب های بیرونی و دورنی را به کناری می گذارندتا بی واسطه با حقیقت روبه رو شود.

    کلیدواژگان: ادموند هوسول، پدیدارشناسی، تقلیل پدیدارشناسانه، کیخسرو، شاهنامه
  • مجتبی دماوندی، سامان رحمان زاده صفحات 117-142

    آیین میتراآیینی با نفوذ و موثر در تاریخ ادیان و آیین های جهان بوده است. آیین ایزدی نیز آیینی محلی در منطقه ای کوچک از کردستان است که تحت تاثیر آیین های مختلف، از جمله آیین میترا قرار گرفته است. پرسش اصلی این مقاله این است که آیین میترا بیشتر بر چه بخش هایی از آیین ایزدی تاثیر نهاده است. به منظور پاسخ گفتن به این پرسش با روش اسنادی و با بررسی نظریات محققان در باره دو آیین، جنبه های تشابه آنها استخراج شده است. بر این اساس، در چهار بخش مناسک، باورها، اساطیر و جشن هاتطبیق و همسانی مشاهده می شود و در بخش تاریخ و جغرافیا نیز بررسی اشتراکات نیازمند تحقیقات بیشتراست؛ در قسمت مناسک دینی، در نماز، روزه و حج (ضیافت همگانی) و در بخش باورها، در رازآمیزی، درجات هفت گانهسلوک،تثلیث خدایان و نقش اهریمن در هردو آیین همسانی وجود دارد. در بحث اساطیر نیز در تولد میترا و یزید بن مسافر و توتم هایی مانند خروس، گاو، مار، سگ و عقرب اشتراکاتیدیدهمی شود. دو جشن مهرگان و میلاد میترا نیز با جشن همگانی و بلنده برابر هستند.

    کلیدواژگان: بررسی تطبیقی، آیین میترا، آیین ایزدی
  • پروانه سیدالماسی صفحات 143-169

    در بین آثار ادبی، اشعاری- اگرچه اندک- وجود دارند که منحصرا در وصف دما، ساختمان، عناصر و اجزایگرمابه و آداب استحمام سروده شده اند. در تعدادی از این توصیفات منظوم، شاهد انعکاس تعلیمات عرفانی و آداب و اصطلاحات صوفیه هستیم؛ بدین طریق که ذهن شاعر پس از ایجاد شباهت بین خانقاه و گرمابه، کوشیده است تا بیناین مکان و آداب مرتبط با آن، با مراحل اولیه سیر و سلوک و برخی از رسوم خانقاهی پیوند برقرار کند و اصطلاحاتی مانند تجرید، ترک، خلوت، فیض، فتوح و... را فراخور سیر سخن، در ابیات بگنجاند. در این مقاله ضمن نشان دادن زیبایی ها و ریزه کاری های ذوقی و فکری در چنین شعرهایی، به بررسی و شرح چگونگی و علل بازتاب برخی از مسائل عرفانی در اشعار توصیفیگرمابه ها پرداخته شده است.

    کلیدواژگان: توصیفات منظوم، گرمابه، خانقاه، عرفان، خلوت
  • مریم صادقی صفحات 171-220

    کلام در دیدگاه مولوی، اوج و رکن استوار هستی و آغازگر آفرینش، ایجادکننده جریان زمان و مکان و نمونگر منش و هویت انسانی است. مولوی برای تبیین دیدگاه ها یخود در باب ارتباطات کلامی، از قالب های مختلف مانند داستان و مثل استفاده می کند تا مخاطب را به کنه معنا و غایت اندیشه رهنمون شود. مهم ترین اهداف ارتباط کلامی رسیدن به شناخت و معرفت و ایجاد تفاهم و تعامل با دیگران و بهره بردن از تجارب و عقول یکدیگر است. در این پژوهش، ارتباطات کلامی و ابعاد آن در فیه ما فیه با روش تحلیل محتوای کیفی، بررسیشده است.یافته های پژوهش نشان می دهد که کلام در فیه ما فیه دارایده مرتبت و ویژگی است که به دو ساحت معنایی و راهکاری تقسیممی شوند. ارتباط کلامی در این اثر، در ابعاد ظرفیت مخاطب و همدلی او، اطمینان سازی، گزیده گویی، التزام بیرون و اضطراب درون، سوال، و انواع سکوت گوینده و نیز در دو محور کلیگوینده سخن و شنونده سخن قابل بررسی است.

    کلیدواژگان: فیه ما فیه، ارتباط کلامی، مخاطب، مولانا، تحلیل محتوا
  • اسحاق طغیانی، محمد چهارمحالی * صفحات 223-256

    «شیطان» همواره در قصه ها،داستان ها،اسطوره هاوادیان نماد کامل شر در مقابل خیر است و در آفرینش آثار ادبی گذشته و حال سهم بسزایی داشته است. این نماد در ادبیات داستانی معاصر نیز در چند رمان و داستان معروف تبلور یافته است؛ از جمله شخصیت اصلی داستان بلند ملکوت اثر بهرام صادقی، مبتنی بر این نماد پرداخته شده است. اعمال دکتر حاتم و شخصیت پلید او در این داستان، به وضوحویژگی های برجسته شیطان را نمودار ساخته است. در این گفتار،شخصیت دکتر حاتم براساس این ویژگی ها از منظر اسطوره و تا حدودی از نظرگاه دینی و ادبیتحلیل و در پایان به دلایل کاربرد این اسطوره و دیگر اسطوره هادرداستانباتوجهبهذهنیت نویسنده اشاره شده است.

    کلیدواژگان: شیطان، اسطوره، داستان، ملکوت، شخصیت
  • سعید گراوند *، لیلا مفاخری صفحات 257-283

    برخلاف بسیاری از طریقت ها که امکان نیل به نجات را در چشم اندازی دوردست، بعد از این جهان و در التزام عملی به احکام و دستورات فرابشریمیسر می دانند، در طریقت های تنتره ای به نحو بنیادین، این تفکر حضور دارد که امکان دستیابی به نجات ضمن مراسم و صور آیینی از طریق انجام اعمال جسمی و جنسیبا رعایت شروطی خاص، در همین جهان نه تنها برای معتقدان به یک دینیا فرهنگ خاص، بلکه برای همه انسان ها بدون توجه به هرگونه نظام دینی و ارزشی امکان پذیر است. این تلقی دینی از نجات به نظر می رسد از آنجا ناشی می شود که در تنتریسم، انسان موضوع اندیشه بودایی است نه خدا. همچنین در سنن رازآمیز تنتره ای،«تن» نه توده ای خوارداشتنی و تحقیرآمیز، بلکه «معبد» مقدسی است که از طریق آن، انساناگر بداند آن را چه طور به کار ببرد، می تواند به آسانی به نجات دست یابد.نگارندگان در این نوشتار، ابتدا به سیر تحول تاریخ تفکر بودایی پرداخته اند، سپس ضمن بیان قلمرو معنایی تنتره و طبقه بندی متون تنتره ای، امکان نیل به نجات را در تنتریسم بودایی در راه های منتره، کاله چکره، وجره و سهجه معرفی کرده اند و در نهایت،بر اساس گزارش تنتره ها، به بررسی تفاسیر مختلف این طریقت ها در باب نجات پرداخته اند.

    کلیدواژگان: دین، بودیسم، تنتریسم بودایی، نجات، طریقت های تنتره ای
  • مسروره مختاری، محبوبه میاشری، قدمعلی سرامی صفحات 285-316

    رساله هایسوانح العشاق احمد غزالی و عبهرالعاشقین روزبهان بقلی شیرازی از جمله رساله هایی هستند که به لحاظ موضوع، شیوه بیان، چگونگی به کارگیری زبان، و محتوا مشترکات زیادی دارند. خوانش همزمان و مطالعه بینامتنی این دو رساله می تواند شناخت ما را از قابلیت های این آثار دگرگون سازد و با ویژگی های مشترک یا منفرد آنها آشنا نماید. بعد از مطالعه بینامتنی این دو رساله طبق نظریه ژرار ژنت، معلوم شد که عبهرالعاشقین به اشکال صریح، غیر صریح و ضمنی در ساختار کلی و جزئی، اعم از گزینش واژه، عبارت، اعلام، تلمیح به آیات و احادیث و داستان ها و بسیاری از اصطلاحات عرفانی و حتی تفکر حاکم بر اثر تا حد زیادی از سوانح العشاقمتاثر بوده است. با وجود ویژگی گفت وگومندی و چندصدایی در این دو رساله، هریک دارای ویژگی های منفرد خاصی نیز هستند و رابطه بینامتنی آنها وسیع تر از قیاس و تطبیق و برداشت مستقیم از متون پیشین است.

    کلیدواژگان: سوانح العشاق، عبهرالعاشقین، نظریه ادبی، بینامتنیت، ژرار ژنت